مطالعات فضای مجازی

در پست قبلی پیرامون دو فضایی شدن نهاد سلامت و پیامدهای آن، چند پاراگرافی را به رشته تحریر در آوردم. در این مقاله با ذکر نکاتی در باب اینکه چه بخش هایی از نظام سلامت می تواند به بخش مجازی دنیای مدرن انتقال پیدا کند و چه بخشی در دنیای حقیقی باقی بماند به مبحث فضای حقیقی و مجازی در نهاد سلامت ادامه می دهیم.

امروزه با گسترش کلان داده ها در دنیای مدرن غرب، بحث اطلاعات در مراقبت های سلامت و خرید و فروش آن داغ و مهم شده است. شرکت های بزرگ با خرید و فروش اطلاعات با شرکت های بیمه و ارائه دهندگان خدمات تجارت می کنند. به این ترتیب بخشی از مراقبت ها در نظام های سلامت به فضای مجازی منتقل شده است.

در نظام های سلامت بحث مهمی که وجود دارد سیستم های جمع آوری اطلاعات در مورد بیماری ها، علائم شناختی و نتایج دارویی است. این سیستم ها در گذشته کاغذی و بر اساس فرم های اداری تدوین میشد. اما امروزه با شیوع سیستم های آنلاین، چنین فرم ها و کاغذ بازی ها کارایی خود را از دست داده اند و بدون یک سامانه آنلاین نمی توان به درستی یک نظام سلامت را اداره و تامین مالی کرد.

از سوی دیگر شرکت های بیمه همواره با مسئله اطلاعات نامتقارن روبرو بوده اند. این شرکت ها میزان ریسک پذیری بیماران را نمی دانند و از برخی اطلاعات فردی آنها آگاهی ندارند. به این ترتیب ایجاد یک سیستم آنلاین در فضای مجازی که بتواند اطلاعات مخاطبان و گرایش ها و تمایلات آنها را ثبت و ضبط کند همواره احساس می شود.

از بحث اطلاعات که گذر کنیم بخشی از تکنولوژی جدید نظام های سلامت به ویژه در بخش های ارائه دهنده خدمات به شکل مجازی در آمده است. آینده نظام سلامت به فضای مجازی به نوعی گره خورده است. سوال این است که برای مثال،

Ø     چگونه ممکن است هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و کلان داده، پزشکان، دانشمند و بیماران را با آخرین و دقیق تر شناخت بالینی در زمان واقعی، تقویت کند؟

Ø     چگونه پوشاک رباتیک، شبکه ها، سنسورها و واقعیت مجازی، که مدیریت بیماری را تغییر می دهد، تعامل بیمار و هماهنگی مراقبت را تقویت می کند؟

Ø     چگونه هوش مصنوعی افزایشی، جراحی ها را برای بهینه سازی زنجیره های عرضه اش، استفاده از تولید درست به موقع و افزایش نیروی کار خود برای به حداکثر رساندن بهره وری افزایش می دهد؟

Ø     چگونه ژنومیک و پزشکی دقیق، به متخصصان مراقبت های سلامت از طریق ابزارهای وسیع تر ارتباط مستقیم با DNA را ارائه می دهد و مدیریت پیشگیرانه از خطرات و درمان های دقیق تر را ممکن می سازد؟

Ø     چگونه واقعیت مجازی آموزش پزشکی را متحول می کند و انتقال دانش را سرعت می بخشد؟

 

از نمونه دستگاه هایی که در فرم مجازی توانسته اند در درمان و پیشگیری بیماری ها عملکرد مناسبی داشته باشد، دستگاه رتینا سلفی است که از طریق آن می توان اطلاعات مربوط به ابتلا به بیماری MS را بدون مراجعه به پزشک بدست آورد. هیلوگرام پلتفوری است که از طریق آن می توان از بسیاری از زخم ها عکس گرفت و در اپلیکیشن مربوطه در باب آن سوال کرد. IDAvater از جمله پلتفورم هایی است که در آن پزشکان مجازی به ارائه خدمات مراقبت های سلامت به صورت آنلاین می پردازند. دستگاه اوکولوس ریفت از مهم ترین ابزارهای مجازی شده است که از طریق آن پزشکان می توانند با دوربین های نصب شده در اتاق عمل جراحی ها را آنلاین مشاهده کرده و آموزش ببینند. Bon Welding از جمله اشیایی است که در داخل بدن انسان قرار داده می شود تا به صورت آنلاین مقاومت استخوان ها سنجیده شود. عینک های آنلاین طراحی شده برای پرستاران این امکان را به آنها می دهد که بتوانند اطلاعات بیمار را به صورت آنلاین در عینک خود داشته باشند. Wyss Institute نیز ابزاری است که می تواند با ورود به سلول ها احتمال ابتلا به سرطان را در فرد پیش از اینکه واقعا به سرطان مبتلا شود پیش بینی کند. همه اینها در کنار شرکت هایی مانند گوگل و PubMed که اطلاعات را به صورت آنلاین در اختیار متخصصان قرار می دهد و همچنین بیماران را در خود درمانی ارتقا می دهد که بخش مجازی خدمات سلامت مربوط می شود.

در سوی دیگر باید گفت که بسیاری از فعالیت ها همچنان نمی تواند وارد دنیای مجازی شود. مشاوره های رودرروی بیماران و پزشکان و همچنین آزمایش های بدنی پزشکان و برخورد با معضلات روانی از جمله حیطه هایی است که ورود ماشین به آنها چندان توصیه نمی شود. از سوی دیگر ماشین ها با ورود به برخی فعالیت های مراقبت و درمان بخشی از روح انسانی را در درمان از بین می برند و توان مواجهه با واقعیت را سلب می کنند.

همچنین نکته ای که وجود دارد این است که تصمیم گیری در حوزه سلامت در نهایت بر عهده انسان است. نکته ای که مهم است این است که با وجود اینکه ماشین ها می توانند بسیاری از فعالیت ها را در فضای مجازی انجام دهند اما در نهایت تصمیم گیرنده نهایی برای مداخله انسان است.

 

References:

*    DataMed  https://datamed.org/

*    Institute for Health Metrics and Evaluation’s Global Health Data Exchange http://ghdx.healthdata.org/

*    NNLM RD3: Resources for Data-Driven Discovery  https://nnlm.gov/data/

*    NNLM’s YouTube Channel https://www.youtube.com/channel/UCmZqoegBFKJQF69V8d-05Bw

*    OHSU’s Big Data to Knowledge https://dmice.ohsu.edu/bd2k/topics.html

*    Registry of Research Data Repositories (re3data.org) http://www.re3data.org/

*    NIH’s All of Us Program https://allofus.nih.gov/ 

*    Borgman, Christine L. Big data, little data, no data: Scholarship in the networked world. MIT Press, 2015.

*    Federer, Lisa. Beyond the SEA: Data Science 101: An introduction for librarians https://www.youtube.com/watch?v=i78ciP1eGxo&t=3s

*    Mayer-Schönberger, Viktor, and Kenneth Cukier. Big data: A revolution that will transform how we live, work and think. Houghton Mifflin Harcourt, 2013.

سلامت و مراقبت های سلامت یکی از مهم ترین چالش های امروز جهان مدرن است. با آغاز صنعتی شدن و شروع جنبش سرخ نیاز به توجه به مراقبت های کارگری در اولویت دنیای سرمایه داری قرار گرفت. البته سرمایه داری همیشه نشان داده است که اهداف دیگری را در سر پرورانده است. به این ترتیب هدف اصلی وی از تمرکز بر مراقبت های سلامت عدم تمایل به افزایش دستمزدها بوده است. سال ها زمان برد تا نظام های سلامت از نظام سلامت بیسمارک در آلمان و نظام سلامت بوریج تحت عنوان NHS در انگلستان به شکلی منسجم و پیشرو تبدیل شود. امروزه سلامت نقش مهمی در تولید ناخالص کشورها دارد به گونه ای که در ایالات متحده سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی در حدود ۱۷ درصد است. این سهم برای کشورهایی مانند کانادا و انگلستان بین ۹ تا ۱۵ درصد و برای آلمان در حدود ۷ درصد است. سلامت و مراقبت های سلامت در ایالات متحده تا قبل از اوباما کر بیش از ۵۰ درصد هزینه هایش را در بخش خصوصی صرف کرده است، و این در حالی است که سهم بخش عمومی از مراقبت های سلامت در انگلستان و آلمان بالای نود درصد است. اما با آغاز عصر اینترنت مراقبت های سلامت دستخوش تغییرات اساسی شده است. سواد عمومی با اینترنت افزایش یافته است و دولت ها و متخصصان نیز از این فضا برای ارتقای سواد خود و همچنین بکارگیری آن بهره برده اند. در عصر حاضر که بیشتر کشورها به سمت خصوصی سازی و سیاست های جهانی سازی در حرکت هستند، توجه به دانش عمومی در باب سلامت مهم است. اهمیت دانش سلامت به این دلیل است که با افزایش سهم بخش خصوصی در مراقبت های سلامت و از طرفی نیاز مردم به دسترسی به متخصص های سلامتی که خود انتخاب می کنند، لزوم ظهور دانش عمومی در باب سلامت را فراهم آورده است. در ایران نیز پس از اینکه طرح مراقبت های سلامت اولیه در سال ۱۳۶۴ برای اولین بار به اجرا درآمد، مراقبت های اولیه و دانش سلامت به شکلی مناسب رشد کرد، اما در دوره های اخیر به دلیل افزایش سهم قابل توجه پرداخت از جیب بیماران، طرح تحول سلامت مطرح گردید. طرح تحول سلامت در دوره ای تحت عنوان دولت الکترونیک که شعارش حرکت به سمت توسعه فضای اطلاعاتی مجازی بوده است، یک حرکت رو به جلو محسوب می شد. اما این وعده به درستی نتوانست عملی شود.


از زمان آغاز Google Scholar در سال ۲۰۰۴، GS توجه جامعه علمی را به خود معطوف کرده است. از زمینه های کاربردی GS می توان به قابلیت Citation و موتور جستجو در بین تمامی مجله ها اشاره کرد. با ظهور ابزاری رایگان برای بازیابی ادبی، هزاران مطالعه وجود داشته است که کارایی، دقت و سطح پوشش GS را با بسیاری از دیتابیس های معروف مقایسه کرده اند و به ویژه در برابر Scopus و WOS (وب های علمی). این مطالعات GS را با تنوعی از سطح پوشش، رفرنس دهی، پروفایل نویسندگان و اندازه گیری ها و شاخص های متعدد، مورد ارزیابی قرار داده اند. چنین عملی در راستای ارزیابی قابلیت اعتماد به GS در زمینه پژوهش های علمی مهم و اساسی است. همچنین از این طریق می توان نقشه ای از مزیت ها و عدم مزیت های GS را ترسیم و با سایر منابع داده علمی مقایسه کرد.

در اینجا قصد داریم تا با آوردن پاره ای از مطالعات صورت گرفته در باب GS و توجه به ادبیات علمی این موضوع به بینش مخاطبان در راستای کار با این پلتفورم کمک کنیم. بیشتر مطالعات در زمینه GS به سه شاخص منحصر شده اند: ۱) پوشش در سطح منابع (شامل مقالات، کتاب ها و کنفرانس ها) ۲) ردیابی رفرنس دهی (قابلیت اعتماد به رفرنس ها) و همچنین مقایسه این قابلیت ها با دیگر پایگاه های منابع علمی ۳) مقایسه در سطح نویسندگان مقاله (بررسی شاخص هایی که نویسندگان را با یکدیگر قابل ارزیابی می کند. مانند رفرنس دهی های فردی و تحلیل عملکردهای سالانه h-indices و مقایسه آن با شاخص های دیگر پایگاه های علمی مانند Scoupos و Web of science.

پیشرفت به ابداعات رادیکال وابسته است. در گذشته، بسیاری از شرکت­ها توجه خود را بر توسعه الکترونیک مصرفی نسل بعدی متمرکز کرده بودند که این امر یک بخش عمیقا سودآوری برای تکنولوژی به حساب می­آمد. گوگل با اندکی صبر و حوصله و تفکر غیرمتعارف، تفکر خود را از حیطه مصرف الکترونیک کوتاه مدت یا به عبارتی کوته بینانه به توسعه تکنولوژی سبز معطوف کرد.

در سال ۲۰۱۱، با وجود اینکه گوگل عمیقا بر رشد فناوری موبایل و سیستم عملیاتی دسکتاپ در کنفرانس های توسعه گوگل، تاکید داشت، اما کمپانی گوگل همچنان اطلاعاتی را به نمایش می گذاشت که نشان دهنده پیشرفت ابداعات محیط زیست دوستانه است. یکی از جذاب ترین خبرهایی که این شرکت منتشر کرد، توسعه یک کاربرد plug-in بود که به خودروها کمک می کرد که به مکان مورد نظرشان حرکت کنند و این حرکت بر اساس روند حرکت­های صورت گرفته توسط خودروها در مدت زمان مشخصی بوده باشد. چنین اقدامی به کاهش مصرف انرژی و همچین هدفمند شدن حمل و نقل منجر شد.

این تکنولوژی که پیش بینی هم نامگذاری شده است، مصرف سوخت و برق را حداکثر می کند، در حالی که به شکلی کارا آلودگی کربن را کاهش می دهد. همکاری مهندسان شرکت اتومبیل سازی فورد با متخصصان گوگل، باعث شد که گوگل کمک کند تا خودروها به ما یاد بدهند که چگونه رانندگی کنیم و این عمل از طریق محاسباتی کاربردی ابری و الگوریتم های جورسازی الگوها صورت می گرفت. برونو لاتور فیلسوف قرن ۲۱، در مقالات خود بر این امر اشاره می کند که روند متمدن سازی و اخلاقی شدن همگام با تلاش برای اجباری سازی تکنولوژیک بوده است. در واقع بشر تا مدت ها تلاشی در راستای استفاده بهینه از انرژی نداشته است. در حالی که با پیشرفت های تکنولوژیک، نیاز بر هدایت انسانی احساس می شده است. برای مثال درب­های خانه ها عموما پس از باز شدن بسته نمی شوند که همین امر باعث هدررفت انرژی و استفاده نادرست از منابع می شد. با اختراع جک­های مکانیکی پشت درها چنین معضلی با ورود تکنولوژی کنترل و انسان­ها را مجبور به اطاعت از روند استفاده مناسب از تکنولوژی کرد.

اما چرا گوگل باید منابع ارزشمند خود را برای توسعه تکنولوژی ای مصرف کند که کمپانی در آن تخصصی ندارد؟

 

به سادگی می توان گفت که شرکت گوگل قدم در بازارهایی می گذارد که کشف نشده هستند. در گذشته شایعات زیادی وجود داشت که گوگل به زودی وارد بازار اتومبیل می شود و این بهترین فرصت بود که چنین شایعه ای به عمل بدل شود. شایعه بعدی این بود که یکپارچگی اینترنتی می تواند منجر به دنیایی سبزتر شود. در همین راستا بود که گوگل اقدام به مشارکت در این امر نیز نمود.

در سال های اخیر، گوگل با گجت­های خود دنیای هوشمند محیطی خود را به خوبی به همه شناسانده است. گوگل از سیاست­های اتاق سرورهای اینترنتی به سمت کمپ­های کاهش گازهای گلخانه ای و کاهش نیاز به باورهای خاک برای کشاورزی حرکت کرده است. در مسیری وابسته به IBM، گوگل در توسعه سبز آتی جهان از طریق اجرایی سازی سیاست های زیست محیطی پیشرو بوده است.

گوگل مبتنی بر مراکز داده­هایش در سراسر دنیاست. هر واحد انرژی که در این مراکز داده وارد می شود، دوباره قابلیت مصرف ندارد. با مدیریت نیمی از انرژی مراکز داده در چهارچوب تفکر عملیاتی و کاهش انرژی مازاد دفاترش به سمت کاهش اثرات زیست محیطی حرکت کرده است. با استفاده از خدمات ماهواره ای مشهور خود، گوگل در حال حاضر اطلاعات مربوط به قبیله های بومی را در زمینه جنگل زدایی ارائه می دهد و به آنها توانایی ردیابی و جلوگیری از اقدامات جنایی را می دهد. گروه های فعال در زمینه حیات وحش می توانند از Google Earth برای نقشه برداری از مناطق خطرناکی که توسط شرکت های قطع کننده درختان و تولید پالم نفتی احاطه شده است، استفاده کنند. همچنین از این ابزار برای کنترل آب مصرفی بخش کشاورزی نیز می توان بهره برد.


منابع

https://sustainability.google/

https://www.technobuffalo.com/2011/05/18/googles-green-initiative-environmentally-conscious-technology/

https://www.forbes.com/sites/michaelkanellos/2013/03/20/google-explains-why-the-future-of-energy-is-green/

http://www.google.com/green/pdfs/renewable-energy.pdf

آپوک (2016) تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات را به مثابه ابزارها، سخت­افزارها و تسهیلاتی تعریف کرده است که مبادله ایده­ ها و اطلاعات گوناگون را درون یک ملت یا فراملت ­ها مدرنیزه کرده، ارتقا بخشیده و ساده می کند. از سویی دیگر رسانه جدید، محیطی برای مشارکت خلاقانه بوده است. مهم­ترین حوزه بروز خلاقیت وبلاگ­ ها، ویکی ­ها، بازی ­های کامپیوتری و شبکه ­های اجتماعی و استارت­ آپ ها بوده است. اما نقطه مقابلی هم که در نوع خود می ­توانسته هم سرکوب ­کننده و هم بروزدهنده خلاقیت، البته در خط سیر فکری از پیش تعیین­ شده­ ای، بوده باشد، ساختار سرمایه است. نگاه آسیب ­شناختی به ­طورکلی ممکن است تنها به مسائل خرد الصاق شود، در صورتی که مباحث خرد و معضلات زندگی روزمره با عطف به نظریات ساختارشکنانه فردریش نیچه آلمانی می ­تواند در بنیان ­های فکری نهفته باشد. معضلی که امروزه گره و پیوندی دوگانه با فضای مجازی از یک سو و فضای فیزیکی یا حقیقی از سوی دیگر برقرار کرده است، مسئله کارگری و اتحادیه­ های کارگری است. سؤال این است که نیروی های اجتماعی امروزه در سراسر جهان و به خصوص در کشور ایران چگونه با دو کیفیت اصلی سرمایه یعنی نحوه تعامل با محیط زیست و انسان به معنای حقیقی انسانی روبرو شده است؟

دوییت در جهانی شدن یا به عبارتی دوفضایی شدن زیست انسانی تنها منحصر به مزیت ­ها و آسیب ­های خرد پیرامون و از درون مطالعات رسانه و فضای مجازی نیست. دوگانه شدن فضای فیزیکی از فضای مجازی و انتقال آسیب ­های کلان گذشته نظام ­های اقتصادی به نظام نوین اطلاعاتی از منظر اقتصاد سیاسی دارای اهمیت است. امروزه با اقتصاد اطلاعات و سرمایه ­داری اطلاعات سروکار داریم. سرمایه ­داری اطلاعات اشاره به افزایش اهمیت اطلاعات در نظام سرمایه داری تحت شرایط جهانی شدن با رشد و توسعه همزمان تکنولوژی است. ایده سرمایه داری اطلاعاتی به نسبت با مفهوم اقتصاد دانش دراکر ۱۹۹۲، جامعه پساصنعتی تورین ۱۹۷۱ و بل ۱۹۷۶ و همچنین با جامعه اطلاعاتی وبستر ۲۰۰۲ و جامعه شبکه ای کاستلز ۲۰۰۰ تشابه دارد.

در فضای مجازی با فرامتغیرهای مهمی مانند سرعت بالا، فراگیری، فرامکانی، فرازمانی، قابلیت دسترسی دائم، سیال بودن و چندرسانه ای بودن روبرو هستیم. اما چگونه سرمایه می تواند با کاربرد چنین کاتالیزی خود را با محتوای گذشته خود در تعاریف و واژگان و تکنولوژی جدید باز تولید کند؟

در واقع نظام سرمایه داری با انتقال از فضای دولت-ملت به جامعه جهانی شده، و بر مبنای چهار مفهوم مدرن بازار یعنی مالی سازی، تحرک سرمایه، ثروت جهانی معطوف به نهادهای بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و اشاعه فرهنگ سرمایه تلاش در بازآفرینی خود داشته است. اینکه پس از دوره بروز دنیای نئولیبرالیسم چگونه با تعریف چهار مفهوم ذکر شده قدم در اقتصاد اطلاعات و سرمایه داری اطلاعات می گذاریم، تاریخچه طولانی داشته و نیازمند مطالعات گسترده اقتصاد سیاسی است. اما اینکه چگونه پیامدهای چهار اصل ذکر شده در فضای مجازی بروز کرده و چگونه می توان رد آسیب شناختی آن را گرفت به مسئله مهمی تبدیل شده است. برای اندکی روشن تر کردن مسئله می توان به استارت آپ ها به ویژه وبسایت های فروشگاهی اشاره کرد که در دوره جدید در ایران به یک ابزار برای کاهش نرخ بیکاری تبدیل شده است. استارتاپ ها به نوعی یکی از نقاط بلوغ اقتصادی جامعه اطلاعاتی است که در نوع خود هم آسیب زا بوده و هم مزیت بخش است. از منظری می توان گفت که افزایش تولید خدمات در فضای مجازی هم اشتغال را افزایش داده و هم سهولت و دسترسی مصرفی را برای هر کالای انتخابی در کنار بازه حق انتخاب افزایش داده است. اما آسیب های متعددی هم در خود فضای مجازی و فضای سایبری ایجاد شده و هم از جامعه فیزیکی گذشته آورده شده است. بحث مهم آسیب شناختی استارتاپ ها که هم می توان آن را از منظر دوفضایی بررسی کرد و هم می­توان از منظری راهبری، ابزاری و آسیب شناختی به طور کلی به آن نگریست، بحث تامین اجتماعی است که در عین اینکه در جهان واقعی با مسئله آن روبرو بوده ایم، چنین مسئله ای به فضای مجازی و دنیای خدمات اینترنتی هم پای گذاشته است. چگونه می توان با لامکانی و لازمانی و دسترسی سریع و مطمئن و آزاد به خدمات اینترنتی و سهم بالای چنین خدماتی در تولید ناخالص داخلی کشور نگریست اما به مباحث آسیب زای آن که بحث برابری و ممانعت از انحصارات و تقویت اتحادیه های کارگری است اشاره ای نکرد؟

امروزه با حجم عظیمی از مبادلات اقتصادی شامل تمامی فعالیت های استارتاپ ها در ایران روبرو هستیم. در چنین محیطی واحدهای اقتصادی بدون هرگونه منع قانونی و حتی با معافیت های مالیاتی و دریافت یارانه اقدام به مشارکت در فعالیت های خدماتی اینترنتی می کنند. این مفهوم در قالب دولت الکترونیک هم در دستور کار قرار گرفته است. اما پیامدهای آسیب شناختی این امر نبود قراردادهای کار و تامین اجتماعی لازم برای کارگران و کارمندانی بوده است که برای مثال در خدمات حمل و نقل استارت آپی شروع به فعالیت کرده اند. اینکه در دنیای فیزیکی نیز با معضلات استخدام های موقت و یا قراردادی روبرو بوده ایم و سیاست های دولت ها در زمینه افزایش اشتغال و در عین حال مسئولیت نپذیرفتن در قبال نیروی کار به فضای مجازی انتقال پیدا کرده است، یک انتقال از فضای اول به فضای دوم یعنی از فضای فیزیکی به فضای سایبری را نشان می دهد. انتقالی که با هدف خصوصی سازی عرصه فعالیت اقتصادی ولی بدون توجه به پیامدهای آسیب شناختی چنین گسترش فعالیتی بوده است. به آسیب شناسی فضای مبادلاتی و خدماتی اینترنتی اگر توجه داشته باشیم با انبوهی از تکرار فعالیت های افسار گسیخته مالی و خدماتی در کشوری روبرو بوده ایم که هنوز به طور دقیق و منظمی حتی وارد دنیای صنعتی نیز نشده است و با گذر از اقتصاد کشاورزی در یک همگامی با اقتصاد جهانی وارد دنیای خدماتی شده است.

در کسری از ثانیه می توانید وارد شبکه های خرید و فروش کالاهای حقیقی، خدماتی و اطلاعاتی شوید. نظام خدمات اقتصادی شما را به انبوهی از اطلاعات کدبندی شده و ارزهای قابل تبدیل روبرو می کند. با گشت و گذار بدون فعالیت فیزیکی و بدون لمس و احساس از نزدیک، با نه خود اشیا بلکه با نمود آن به عنوان تصویر ساخته شده از کالاها روبرو می شوید. از منظری زیبایی شناختی، حتی دیگر توان آشپزی، رانندگی و حتی پرسه زنی پاساژها را نیز از خود گرفته ایم و با یک کلیک، اطلاعات تغذیه ای خود نیز را در اختیار انبوهی از شبکه ها قرار می دهیم. نتیجه این است که انسان به عنوان هویتی بر حسب خود انسان نیز تعریف نمیشود و حتی انسان اقتصادی دوره صنعتی شدن نیز در حال تبدیل شدن به انسان صفر و یکی کامپیوتری با واحد پول جهانی بیتکوین است البته با بیمه خصوصی.

 

منابع

1.     Apuke, O. D. (2016). Information Communication Technology and Citizen Journalism in Nigeria: Pros and Cons. Higher Education of Social Science, 11(4), 14-17.

2.     Castells, M. (1996). The Rise of the Network Society. The Information Age: Economy, Society, and Culture Volume I (Information Age Series). London: Blackwell.

3.     Drucker, P. (1998). From capitalism to knowledge society. The knowledge economy, 15-34.

4.     Touraine, A. (1971). The post-industrial society: tomorrow's social history: classes, conflicts and culture in the programmed society (Vol. 6813). Random House.

5.     Webster, F. (2002). The information society revisited. Handbook of new media, 255-266.

6.     Bell, D. (1976, May). The coming of the post-industrial society. In The Educational Forum (Vol. 40, No. 4, pp. 574-579). Taylor & Francis Group.

 


از موضوعات مهمی که یورگن هابرماس به آن می­ پردازد، عرصه عمومی است. در قرن هجدهم مصاحبت ­ها و همنشینی ­هایی در کافه ­ها، انجمن ­ها، سالن ­ها و ... شکل می ­گیرد که منجر به بحث و گفتگو و مواجهه­ نظرات مختلف با یکدیگر می­ شود و در واقع ارتباطی سازنده و منتقدانه و چالش­ برانگیز شکل می ­گیرد. این شکل ­گیری متأثر از گسترش وسایل ارتباط جمعی نیز بود و به این طریق افکار عمومی جدیدی به منصه ظهور رسید. به نظر هابرماس افکار عمومی جدید حاصل تأمل، بحث و نقد و در نهایت توافق فعالانه هستند. از طرف دیگر این افکار منتج شده از تأمل و بحث و نقد از راه­ های متفاوت بر حکومت می ­تواند اثرگذار باشد و خواستی عمومی را به حکومت تحمیل کند.

جهان کنونی به طور همه جانبه ­ای به شبکه ­های اطلاعات و ارتباطات پیوند خورده است. این اینهمانی با زندگی روزمره و ورودش به آن، تا حدی است که واژه­ هایی نو مانند دولت الکترونیک و ... به کارگرفته می ­شود که با این پدیده مرتبط هستند. افکار عمومی نیز مجزا از دیگر عواملی نیست که توسط شبکه ­های اطلاعاتی و ارتباطاتی احاطه شده است؛ احاطه ­ای که از بسیاری جهات مزیت محسوب می ­شود. در دوران کنونی افکار عمومی متأثر از رسانه ­ها و وسایل ارتباط جمعی است و به بیانی دیگر رسانه­ ها و وسایل ارتباط جمعی نقشی بسیارمهم و قابل توجه در شکل ­دهی به افکار عمومی دارند. رسانه ­های نوین و وسایل ارتباطی جدید نوع رابطه ­ای که میان افراد جامعه و هیئت حاکمه بوده است را تغییر داده ­اند و آن را از رابطه ­ای یک­طرفه و یک­سویه به رابطه ­ای دوطرفه و دوسویه تبدیل کرده ­اند و به این طریق این امر، افکار عمومی را به نیرویی اثرگذار در جامعه بدل کرده است.

بنابراین به عبارتی می توان گفت که فضای گفتگو با رشد وسایل ارتباطی جدید از فضای فیزیکی(کافه ­ها، سالن ­ها و ...) به فضای مجازی(شبکه ­های اجتماعی) منتقل شده است. شاید درست به نظر برسد که فضای مجازی از امتیازات مثبت فضای فیزیکی مانند حضور فیزیکی افراد در کنار هم بی ­بهره باشد اما امتیازات مثبتی که خود به وفور دارد نه تنها امتیازات مثبت فضای فیزیکی را جبران، که از آنها پیشی می­ گیرد. فضای مجازی در اکثر کشورها امکان دسترسی آسان و سریع افراد در سراسر یک کشور و حتی در سراسر جهان را فراهم آورده است و در کمترین زمان ممکن آرا و نظرات متفاوت در مورد هر رویدادی که برای عموم افراد دغدغه ایجاد کرده است را فراهم می ­کند و به بیانی در شکل گیری افکار عمومی نقش داشته و در نهایت در موارد قابل توجهی خواست افکار عمومی را به هیئت حاکمه تحمیل کرده است. بنابراین از مزیت ­هایی که فضای مجازی می ­تواند در پی داشته باشد حرکت به سوی جامعه ­ای دغدغه ­مند، با افکار عمومی قوی­ و مصم، و همینطور هیئت حاکمه ­ای مسئول و پاسخگو است.