مطالعات فضای مجازی

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است


از زمان آغاز Google Scholar در سال ۲۰۰۴، GS توجه جامعه علمی را به خود معطوف کرده است. از زمینه های کاربردی GS می توان به قابلیت Citation و موتور جستجو در بین تمامی مجله ها اشاره کرد. با ظهور ابزاری رایگان برای بازیابی ادبی، هزاران مطالعه وجود داشته است که کارایی، دقت و سطح پوشش GS را با بسیاری از دیتابیس های معروف مقایسه کرده اند و به ویژه در برابر Scopus و WOS (وب های علمی). این مطالعات GS را با تنوعی از سطح پوشش، رفرنس دهی، پروفایل نویسندگان و اندازه گیری ها و شاخص های متعدد، مورد ارزیابی قرار داده اند. چنین عملی در راستای ارزیابی قابلیت اعتماد به GS در زمینه پژوهش های علمی مهم و اساسی است. همچنین از این طریق می توان نقشه ای از مزیت ها و عدم مزیت های GS را ترسیم و با سایر منابع داده علمی مقایسه کرد.

در اینجا قصد داریم تا با آوردن پاره ای از مطالعات صورت گرفته در باب GS و توجه به ادبیات علمی این موضوع به بینش مخاطبان در راستای کار با این پلتفورم کمک کنیم. بیشتر مطالعات در زمینه GS به سه شاخص منحصر شده اند: ۱) پوشش در سطح منابع (شامل مقالات، کتاب ها و کنفرانس ها) ۲) ردیابی رفرنس دهی (قابلیت اعتماد به رفرنس ها) و همچنین مقایسه این قابلیت ها با دیگر پایگاه های منابع علمی ۳) مقایسه در سطح نویسندگان مقاله (بررسی شاخص هایی که نویسندگان را با یکدیگر قابل ارزیابی می کند. مانند رفرنس دهی های فردی و تحلیل عملکردهای سالانه h-indices و مقایسه آن با شاخص های دیگر پایگاه های علمی مانند Scoupos و Web of science.

پیشرفت به ابداعات رادیکال وابسته است. در گذشته، بسیاری از شرکت­ها توجه خود را بر توسعه الکترونیک مصرفی نسل بعدی متمرکز کرده بودند که این امر یک بخش عمیقا سودآوری برای تکنولوژی به حساب می­آمد. گوگل با اندکی صبر و حوصله و تفکر غیرمتعارف، تفکر خود را از حیطه مصرف الکترونیک کوتاه مدت یا به عبارتی کوته بینانه به توسعه تکنولوژی سبز معطوف کرد.

در سال ۲۰۱۱، با وجود اینکه گوگل عمیقا بر رشد فناوری موبایل و سیستم عملیاتی دسکتاپ در کنفرانس های توسعه گوگل، تاکید داشت، اما کمپانی گوگل همچنان اطلاعاتی را به نمایش می گذاشت که نشان دهنده پیشرفت ابداعات محیط زیست دوستانه است. یکی از جذاب ترین خبرهایی که این شرکت منتشر کرد، توسعه یک کاربرد plug-in بود که به خودروها کمک می کرد که به مکان مورد نظرشان حرکت کنند و این حرکت بر اساس روند حرکت­های صورت گرفته توسط خودروها در مدت زمان مشخصی بوده باشد. چنین اقدامی به کاهش مصرف انرژی و همچین هدفمند شدن حمل و نقل منجر شد.

این تکنولوژی که پیش بینی هم نامگذاری شده است، مصرف سوخت و برق را حداکثر می کند، در حالی که به شکلی کارا آلودگی کربن را کاهش می دهد. همکاری مهندسان شرکت اتومبیل سازی فورد با متخصصان گوگل، باعث شد که گوگل کمک کند تا خودروها به ما یاد بدهند که چگونه رانندگی کنیم و این عمل از طریق محاسباتی کاربردی ابری و الگوریتم های جورسازی الگوها صورت می گرفت. برونو لاتور فیلسوف قرن ۲۱، در مقالات خود بر این امر اشاره می کند که روند متمدن سازی و اخلاقی شدن همگام با تلاش برای اجباری سازی تکنولوژیک بوده است. در واقع بشر تا مدت ها تلاشی در راستای استفاده بهینه از انرژی نداشته است. در حالی که با پیشرفت های تکنولوژیک، نیاز بر هدایت انسانی احساس می شده است. برای مثال درب­های خانه ها عموما پس از باز شدن بسته نمی شوند که همین امر باعث هدررفت انرژی و استفاده نادرست از منابع می شد. با اختراع جک­های مکانیکی پشت درها چنین معضلی با ورود تکنولوژی کنترل و انسان­ها را مجبور به اطاعت از روند استفاده مناسب از تکنولوژی کرد.

اما چرا گوگل باید منابع ارزشمند خود را برای توسعه تکنولوژی ای مصرف کند که کمپانی در آن تخصصی ندارد؟

 

به سادگی می توان گفت که شرکت گوگل قدم در بازارهایی می گذارد که کشف نشده هستند. در گذشته شایعات زیادی وجود داشت که گوگل به زودی وارد بازار اتومبیل می شود و این بهترین فرصت بود که چنین شایعه ای به عمل بدل شود. شایعه بعدی این بود که یکپارچگی اینترنتی می تواند منجر به دنیایی سبزتر شود. در همین راستا بود که گوگل اقدام به مشارکت در این امر نیز نمود.

در سال های اخیر، گوگل با گجت­های خود دنیای هوشمند محیطی خود را به خوبی به همه شناسانده است. گوگل از سیاست­های اتاق سرورهای اینترنتی به سمت کمپ­های کاهش گازهای گلخانه ای و کاهش نیاز به باورهای خاک برای کشاورزی حرکت کرده است. در مسیری وابسته به IBM، گوگل در توسعه سبز آتی جهان از طریق اجرایی سازی سیاست های زیست محیطی پیشرو بوده است.

گوگل مبتنی بر مراکز داده­هایش در سراسر دنیاست. هر واحد انرژی که در این مراکز داده وارد می شود، دوباره قابلیت مصرف ندارد. با مدیریت نیمی از انرژی مراکز داده در چهارچوب تفکر عملیاتی و کاهش انرژی مازاد دفاترش به سمت کاهش اثرات زیست محیطی حرکت کرده است. با استفاده از خدمات ماهواره ای مشهور خود، گوگل در حال حاضر اطلاعات مربوط به قبیله های بومی را در زمینه جنگل زدایی ارائه می دهد و به آنها توانایی ردیابی و جلوگیری از اقدامات جنایی را می دهد. گروه های فعال در زمینه حیات وحش می توانند از Google Earth برای نقشه برداری از مناطق خطرناکی که توسط شرکت های قطع کننده درختان و تولید پالم نفتی احاطه شده است، استفاده کنند. همچنین از این ابزار برای کنترل آب مصرفی بخش کشاورزی نیز می توان بهره برد.


منابع

https://sustainability.google/

https://www.technobuffalo.com/2011/05/18/googles-green-initiative-environmentally-conscious-technology/

https://www.forbes.com/sites/michaelkanellos/2013/03/20/google-explains-why-the-future-of-energy-is-green/

http://www.google.com/green/pdfs/renewable-energy.pdf

آپوک (2016) تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات را به مثابه ابزارها، سخت­افزارها و تسهیلاتی تعریف کرده است که مبادله ایده­ ها و اطلاعات گوناگون را درون یک ملت یا فراملت ­ها مدرنیزه کرده، ارتقا بخشیده و ساده می کند. از سویی دیگر رسانه جدید، محیطی برای مشارکت خلاقانه بوده است. مهم­ترین حوزه بروز خلاقیت وبلاگ­ ها، ویکی ­ها، بازی ­های کامپیوتری و شبکه ­های اجتماعی و استارت­ آپ ها بوده است. اما نقطه مقابلی هم که در نوع خود می ­توانسته هم سرکوب ­کننده و هم بروزدهنده خلاقیت، البته در خط سیر فکری از پیش تعیین­ شده­ ای، بوده باشد، ساختار سرمایه است. نگاه آسیب ­شناختی به ­طورکلی ممکن است تنها به مسائل خرد الصاق شود، در صورتی که مباحث خرد و معضلات زندگی روزمره با عطف به نظریات ساختارشکنانه فردریش نیچه آلمانی می ­تواند در بنیان ­های فکری نهفته باشد. معضلی که امروزه گره و پیوندی دوگانه با فضای مجازی از یک سو و فضای فیزیکی یا حقیقی از سوی دیگر برقرار کرده است، مسئله کارگری و اتحادیه­ های کارگری است. سؤال این است که نیروی های اجتماعی امروزه در سراسر جهان و به خصوص در کشور ایران چگونه با دو کیفیت اصلی سرمایه یعنی نحوه تعامل با محیط زیست و انسان به معنای حقیقی انسانی روبرو شده است؟

دوییت در جهانی شدن یا به عبارتی دوفضایی شدن زیست انسانی تنها منحصر به مزیت ­ها و آسیب ­های خرد پیرامون و از درون مطالعات رسانه و فضای مجازی نیست. دوگانه شدن فضای فیزیکی از فضای مجازی و انتقال آسیب ­های کلان گذشته نظام ­های اقتصادی به نظام نوین اطلاعاتی از منظر اقتصاد سیاسی دارای اهمیت است. امروزه با اقتصاد اطلاعات و سرمایه ­داری اطلاعات سروکار داریم. سرمایه ­داری اطلاعات اشاره به افزایش اهمیت اطلاعات در نظام سرمایه داری تحت شرایط جهانی شدن با رشد و توسعه همزمان تکنولوژی است. ایده سرمایه داری اطلاعاتی به نسبت با مفهوم اقتصاد دانش دراکر ۱۹۹۲، جامعه پساصنعتی تورین ۱۹۷۱ و بل ۱۹۷۶ و همچنین با جامعه اطلاعاتی وبستر ۲۰۰۲ و جامعه شبکه ای کاستلز ۲۰۰۰ تشابه دارد.

در فضای مجازی با فرامتغیرهای مهمی مانند سرعت بالا، فراگیری، فرامکانی، فرازمانی، قابلیت دسترسی دائم، سیال بودن و چندرسانه ای بودن روبرو هستیم. اما چگونه سرمایه می تواند با کاربرد چنین کاتالیزی خود را با محتوای گذشته خود در تعاریف و واژگان و تکنولوژی جدید باز تولید کند؟

در واقع نظام سرمایه داری با انتقال از فضای دولت-ملت به جامعه جهانی شده، و بر مبنای چهار مفهوم مدرن بازار یعنی مالی سازی، تحرک سرمایه، ثروت جهانی معطوف به نهادهای بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و اشاعه فرهنگ سرمایه تلاش در بازآفرینی خود داشته است. اینکه پس از دوره بروز دنیای نئولیبرالیسم چگونه با تعریف چهار مفهوم ذکر شده قدم در اقتصاد اطلاعات و سرمایه داری اطلاعات می گذاریم، تاریخچه طولانی داشته و نیازمند مطالعات گسترده اقتصاد سیاسی است. اما اینکه چگونه پیامدهای چهار اصل ذکر شده در فضای مجازی بروز کرده و چگونه می توان رد آسیب شناختی آن را گرفت به مسئله مهمی تبدیل شده است. برای اندکی روشن تر کردن مسئله می توان به استارت آپ ها به ویژه وبسایت های فروشگاهی اشاره کرد که در دوره جدید در ایران به یک ابزار برای کاهش نرخ بیکاری تبدیل شده است. استارتاپ ها به نوعی یکی از نقاط بلوغ اقتصادی جامعه اطلاعاتی است که در نوع خود هم آسیب زا بوده و هم مزیت بخش است. از منظری می توان گفت که افزایش تولید خدمات در فضای مجازی هم اشتغال را افزایش داده و هم سهولت و دسترسی مصرفی را برای هر کالای انتخابی در کنار بازه حق انتخاب افزایش داده است. اما آسیب های متعددی هم در خود فضای مجازی و فضای سایبری ایجاد شده و هم از جامعه فیزیکی گذشته آورده شده است. بحث مهم آسیب شناختی استارتاپ ها که هم می توان آن را از منظر دوفضایی بررسی کرد و هم می­توان از منظری راهبری، ابزاری و آسیب شناختی به طور کلی به آن نگریست، بحث تامین اجتماعی است که در عین اینکه در جهان واقعی با مسئله آن روبرو بوده ایم، چنین مسئله ای به فضای مجازی و دنیای خدمات اینترنتی هم پای گذاشته است. چگونه می توان با لامکانی و لازمانی و دسترسی سریع و مطمئن و آزاد به خدمات اینترنتی و سهم بالای چنین خدماتی در تولید ناخالص داخلی کشور نگریست اما به مباحث آسیب زای آن که بحث برابری و ممانعت از انحصارات و تقویت اتحادیه های کارگری است اشاره ای نکرد؟

امروزه با حجم عظیمی از مبادلات اقتصادی شامل تمامی فعالیت های استارتاپ ها در ایران روبرو هستیم. در چنین محیطی واحدهای اقتصادی بدون هرگونه منع قانونی و حتی با معافیت های مالیاتی و دریافت یارانه اقدام به مشارکت در فعالیت های خدماتی اینترنتی می کنند. این مفهوم در قالب دولت الکترونیک هم در دستور کار قرار گرفته است. اما پیامدهای آسیب شناختی این امر نبود قراردادهای کار و تامین اجتماعی لازم برای کارگران و کارمندانی بوده است که برای مثال در خدمات حمل و نقل استارت آپی شروع به فعالیت کرده اند. اینکه در دنیای فیزیکی نیز با معضلات استخدام های موقت و یا قراردادی روبرو بوده ایم و سیاست های دولت ها در زمینه افزایش اشتغال و در عین حال مسئولیت نپذیرفتن در قبال نیروی کار به فضای مجازی انتقال پیدا کرده است، یک انتقال از فضای اول به فضای دوم یعنی از فضای فیزیکی به فضای سایبری را نشان می دهد. انتقالی که با هدف خصوصی سازی عرصه فعالیت اقتصادی ولی بدون توجه به پیامدهای آسیب شناختی چنین گسترش فعالیتی بوده است. به آسیب شناسی فضای مبادلاتی و خدماتی اینترنتی اگر توجه داشته باشیم با انبوهی از تکرار فعالیت های افسار گسیخته مالی و خدماتی در کشوری روبرو بوده ایم که هنوز به طور دقیق و منظمی حتی وارد دنیای صنعتی نیز نشده است و با گذر از اقتصاد کشاورزی در یک همگامی با اقتصاد جهانی وارد دنیای خدماتی شده است.

در کسری از ثانیه می توانید وارد شبکه های خرید و فروش کالاهای حقیقی، خدماتی و اطلاعاتی شوید. نظام خدمات اقتصادی شما را به انبوهی از اطلاعات کدبندی شده و ارزهای قابل تبدیل روبرو می کند. با گشت و گذار بدون فعالیت فیزیکی و بدون لمس و احساس از نزدیک، با نه خود اشیا بلکه با نمود آن به عنوان تصویر ساخته شده از کالاها روبرو می شوید. از منظری زیبایی شناختی، حتی دیگر توان آشپزی، رانندگی و حتی پرسه زنی پاساژها را نیز از خود گرفته ایم و با یک کلیک، اطلاعات تغذیه ای خود نیز را در اختیار انبوهی از شبکه ها قرار می دهیم. نتیجه این است که انسان به عنوان هویتی بر حسب خود انسان نیز تعریف نمیشود و حتی انسان اقتصادی دوره صنعتی شدن نیز در حال تبدیل شدن به انسان صفر و یکی کامپیوتری با واحد پول جهانی بیتکوین است البته با بیمه خصوصی.

 

منابع

1.     Apuke, O. D. (2016). Information Communication Technology and Citizen Journalism in Nigeria: Pros and Cons. Higher Education of Social Science, 11(4), 14-17.

2.     Castells, M. (1996). The Rise of the Network Society. The Information Age: Economy, Society, and Culture Volume I (Information Age Series). London: Blackwell.

3.     Drucker, P. (1998). From capitalism to knowledge society. The knowledge economy, 15-34.

4.     Touraine, A. (1971). The post-industrial society: tomorrow's social history: classes, conflicts and culture in the programmed society (Vol. 6813). Random House.

5.     Webster, F. (2002). The information society revisited. Handbook of new media, 255-266.

6.     Bell, D. (1976, May). The coming of the post-industrial society. In The Educational Forum (Vol. 40, No. 4, pp. 574-579). Taylor & Francis Group.